در كشور ما مراكز حمايت از كارآفرينان بسيار محدود و كارآفرين با تمام مشكلات، ضمن تلاش جهت تبديل ايده به محصول بايد تمام خطر سرمايه گذاري را خود عهده دار باشد. مراكز حمايت از كارآفرينان به دليل نداشتن پشتوانه مالي و عدم حمايت جدي از طرف نهادهاي ذيربط قادر نيستند پاسخگوي نيازهاي مالي كارآفرينان باشند.
كارآفرينان با ايجاد «SMEها» با سرمايه محدود خود و گاهي با دريافت وام اندكي وارد يك حركت اقتصادي و صنعتي ميشوند و در بسياري از مواقع زندگي و امكانات خود را در راه توسعه صنعتي از دست ميدهند.
با توليد دانش فني يك محصول توسط كارآفرين، شركتهاي توليدي خارجي توسط عوامل خود در كشور از اين تواناييها اطلاع يافته و قيمت محصول خود را چنان پائين ميآورند كه كارآفرين داخلي توان رقابت را از دست داده و در مدت كوتاهي ادامه فعاليت آنها متوقف ميشود. در اين مواقع اگر كارآفرين حمايت نشود نميتوان انتظار داشت كارآفريني و ايجاد « SMEها » در كشور توسعه يابد.
مهمترين آثار توسعه كارآفريني عبارتند از : افزايش نوآوري، ارتقاي سطح فنّاوری، افزايش تعداد ثبت اختراعات و ابداعات، توليد دانش فني، ايجاد اشتغال، توليد و توزيع درآمد در سطح جامعه است كه در نتيجه ميتواند افزايش ثروت ملي را در برداشته باشد. در اين خصوص لازم است تا از تجربه ارزنده دنيا با توجه نيروهاي مساعد فراوان در كشور به خوبي استفاده و با جديت براي توسعه كارآفريني برنامه ريزي نمود.
از سال 1997، با همكاري مراكز معتبر دانشگاهي در برخي كشورها، مدل«جي.اي.ام»
(Global Entrepreneurship Monitor) براي ارتباط بين كارآفريني و رشد اقتصادي طراحي شد و در سال 1999 اين الگو در ده كشورجهان مشتمل بر: آمريكا، انگليس، آلمان، فرانسه، ايتاليا، ژاپن، كانادا، فنلاند، دانمارك
و رژيم اشغالگر قدس بررسي شد و در سال 2000 كشورهاي آرژانتين، استراليا، بلژيك، برزيل، هند، ايرلند، كرهجنوبي، نروژ، سنگاپور، اسپانيا، و سوئيس هم به آنها پيوستند. كه دستاوردهاي اين پژوهش را به اين شرح ميتوان بيان كرد: