ايده پردازي


تاریخ ثبت : ۰۹-۰۸-۹۴    موضوع : اخبار    امتیاز: 0 از 5  ( مجموع آرا : 0)
بازدید : ۲۱۸۹

آفرینش ایده های نو و طرح افکار نوین محصول کارکردهای شناختی و عصبی فردی است. ميزان تکامل یافتگی
نيمکره های مغز و سامانه عصبی در هر فرد عاملی تعيين کننده در سطح و ميزان ادراک و شناخت محيط و
پردازش ذهنی دریافت های حسی است.


هر ایده یا اندیشه نوینی بر اثر پردازش ذهنی و یافتن ارتباط ها و
تمایزهای موجود و بالقوه ميان عناصر طبيعی حاصل می شود. فرآیند پردازش ذهنی متاثر از عوامل طبيعی
سامانه عصبی و آموخته ها و مهارت های فردی است. بر این اساس در بحث پيرامون ایده پردازی با دو جنبه
زیست شناسی سامانه عصبی و ظرفيت های آموزش انسانی رو به رو هستيم.
گروهیاز پژوهشگران که در حوزه علوم انسانی و اجتماعی فعال هستند به کارکردهای نظری مطرح در
شناخت و ادراک انسان می پردازند. مهارت ها و روش های تفکر، خردورزی، کنجکاوی، یادگيری، پرسشگری و
دیگر مباحثی از این دست همگی در این بخش مطرح می شوند. اما بخش دیگر یعنی جنبه زیست شناسی و
عصب شناختی سامانه عصبی که در پردازش ذهنی و ایجاد افکار موثر است، مورد مطالعه عصب شناسان و
دانشمندان علوم اعصاب قرار دارد. اگر این سامانه را به عنوان ابزار تفکر در انسان در نظر بگيریم، ميزان کارایی
این ابزار نقش و تاثيری مستقيم در شکل محصول نهایی یعنی "ایده "و "فکر" دارد.
به بيانی دیگر هر قدر از سامانه عصبی کامل تری برخوردار باشيم، صاحب افکار و ایده های برتری خواهيم بود.
ممکن است سامانه عصبی کنونی انسان کامل به نظر برسد، اما واقعيت این است که همين سامانه عصبی
نيز به مرور زمان مسير تکاملی را پيموده است و انسان امروزی نسبت به انسان چندین هزار سال پيش از
سامانه عصبی تکامل یافته تری برخوردار است. طبيعی است که راه این تکامل مسدود نيست و تا آینده ای
نامعلوم امتداد دارد. این که انسان های هزاره های پيشين از تکامل نسبی سامانه عصبی برخوردار بوده اند یا
خير قابل بررسی است و مطالعاتی که تاکنون صورت گرفته نشان می دهد به مرور زمان تمرکز کارکرد مغزی در
نسل های مختلف از یک نيم کره به نيمکره دیگر انتقال یافته است.
در نسل کنونی بشر سمت راست مغز كنترل كننده توانايي هاي فضايي، درك و احساس هنرمندانه و
افكارخلاقانه و مبتكرانه است. نيمكره راست مغز است كه مسايل را به طور كلي و كل نگرانه مجسم و ادراك
مي كند. به عبارت ديگر، شما مايليد به جاي مشاهده جزييات سازنده وتشكيل دهنده، تصوير اصلي و بزرگ را
ببينيد. به همين شكل، نيمكره راست مغز است كه يك الگوي كلي را از قطعات جزيي و فردي بازسازي مي كند و
نقطه نظرات و نگرش هاي جديد را به وجود مي آورد. می توان تصور نمود که نيمکره راست به طور کلی محل
آفرینش ایده های نو و ایده پردازی است.
يك شخص راست مغز، از استعداد هنر و موسيقي برخوردار است و به كند و كاو در آداب، مناسك، تشريفات،
آيين، شعائر، عرفان و تصوف علاقه خاصي دارد .افراد راست مغز، عمدتاً مايلندبه شيوه اي خلاقانه و ناخودآگاه
مسايل جديد را يادبگيرند و همين به واكنش های احساسي و عاطفي نسبت به شرايط و موقعيت هاي تحليل
گرايانه منجر مي شود .در بسياري از موارد، چنين افرادی وقتي پاسخ صحيح يك سؤال يا مشكل را دريافت
مي كنند، بدون آن كه بفهمند اين پاسخ چگونه حاصل شده است، به شهود و الهام (حس ششم (خودشان
تكيه مي نمايند.
نيمكره چپ مغز مسايل را به صورت سلسله وار تجزيه و تحليل مي كند، در حالي كه نيمكره راست به ندرت
چنين پردازشي را انجام می دهد. در نتيجه، اشخاص راست مغز، بدون آن كه اولين كار را به اتمام برسانند،
مايلند از اين شاخه به آن شاخه بپرند و به سراغ كار ديگري بروند. شاید اين يك نقطه ضعف محسوب، اما به
نوبه خود منشاء نوآوری نيز می تواند به شمار آید. چنين افرادی گاهي اوقات خود را باكارهاي متعدد ناتمامي
مواجه مي بينند .
با آنكه دو نيمكره مغز عملكرد يكپارچه اي دارند و در همكاري تنگاتنگي با يكديگر مي باشند، اما از جنبه هاي
گوناگوني با يكديگر تفاوت دارند. افراد نيز از نظر آن كه كدام نيمكره مغزشان بر افكار و پردازش اطلاعات
مغزشان سيطره دارد با يكديگر تفاوت دارند. اكنون به تفاوتهاي ذهنی دو نيمكره مغز مي پردازيم:
ویژگی های افراد نيمكره راست مدار:
ديداري- تمركز بر تصاوير و الگوها. ·
درك مستقيم و شهودي- پيروي از احساسات . ·
حافظه تصويري- توسط يادداشت و يا ترسيم موضوعات مي توان آنها را به خاطر سپرد . ·
پردازش افكار به طور همزمان صورت مي گيرد. ·
اطلاعات را به يكديگر ارتباط مي دهد. ·
ابتدا به كليات و سپس به جزئيات مي پردازد. ·
سازمان نيافته مي باشد . ·
تداعي آزاد دارد. ·
بسيار در جستجوي استدلال بوده و به دنبال علل قوانين مي باشد . ·
فاقد حس زمان مي باشد. ·
در تلفظ و يافتن واژه ها مشكل دارد. ·
از لمس اشياء لذت مي برد . ·
در اولويت بندي مشكل دارد. واكنشي و بدون انديشه اقدام به كاري مي كند. ·
هنگام صحبت كردن دستان خود را حركت مي دهد. ·
به چگونگي بيان سخن توجه مي كند و نه به مضمون آن. ·
ویژگی های افراد نيمكره چپ مدار :
شفاهي- تمركز بر واژه ها، نمادها و ارقام. ·
تحليل گر- پيروي از منطق. ·
براي بخاطر آوردن از واژه ها سود مي برد- اسامي را به جاي چهره ها بخاطر مي سپارد . ·
پردازش افكار به طور متوالي و ترتيبي صورت مي گيرد- مرحله به مرحله . ·
استنتاج منطقي از اطلاعات به عمل مي آورد . ·
ابتدا جزئيات را بررسي كرده سپس به كليات دست مي يابد. ·
بسيار سازمان يافته مي باشد. ·
علاقه مند به تهيه فهرست و برنامه ريزي است . ·
معمولاً بدون تحقيق و كوركرانه از قوانين تبعيت مي كند . ·
در پيگيري و حفظ زمان كارآمد است. ·
تلفظات و فرمولهاي رياضي به سهولت به خاطر سپرده مي گردند. ·
از مشاهده اشياء لذت مي برد . ·
از پيش برنامه ريزي مي كند. ·
هنگام سخن گفتن به ندرت از اشارات و حركات دست استفاده مي كند. ·
به مضمون سخن توجه مي كند و نه به چگونگي بيان آن. ·
ناگفته نماند که تفاتهاي دیگری نيز ميان مغز زنان و مردان یافت شده است که مهمترین آنها شامل این موارد
است:
سلولهاي مغزي در مردان % 4 بيشتر از زنان مي باشد. مغز مردان 100 گرم سنگين تر از مغز زنان مي باشد. ·
ارتباطات ميان سلولهاي مغزي در زنان بيشتر از مردان مي باشد . ·
انتقال اطلاعات ميان دو نيمكره مغز در زنان با سرعت بيشتري انجام مي گيرد . ·
زنان تقريباً به هر دو نيكره مغزشان دسترسي دارند اما مردان عمدتاً از نيمكره چپ مغزشان استفاده مي كنند . ·
طول نخاع در مردان اندكي طويل تر از زنان مي باشد . ·
از آنجایی که ميان کارکردهای نيم کره راست و چپ مغز تمایزهای آشکاری وجود دارد، انتقال کارکردهای ذهنی
از یک نيم کره به نيم کره دیگر به مرور زمان و بر اثر تکامل در شيوه تفکر و محصولات فکری یعنی "ایده ها "تاثير
به سزایی دارد. انسان هایی که نيم کره راست مدار هستند، به طور بالقوه می توانند پردازش ذهنی
قدرتمندتری داشته باشند. شکی نيست که این موضوع تنها جنبه طبيعی و زیستی قضيه است و همان گونه
که پيشتر ذکر شد، جنبه های آموزشی و اجنماعی نيز حایز اهميت هستند. به بيانی دیگر باید با استفاده از
آموزش مهارت های تفکر و خردورزی زمينه های بالقوه تفکر را تقویت و فعال سازی نمود.
اکنون این پرسش مطرح می شود که آینده ایده پزدازی چگونه خواهد بود؟ روشن است که سامانه عصبی
انسان به صورت تدریجی و خيلی آرام مسير تکاملی خود را همچنان طی می کند و بسياری از تغييرات آینده در
شيوه تفکر و ایده پردازی انسان مرهون همين تکامل تدریجی خواهد بود. اما پایش در روندهای موجود نشان
دهنده آن است که بخشی از تلاش پزشکان و عصب شناسان با همراهی کارشناسان ژنتيک با هدف ارتقای
کارکردهای عصبی و سامانه های شناختی و ادراکی انسان صورت می گيرد. تاکنون آینده های گوناگونی برای
ادامه این کوشش ها تصور شده است که برخی از آنها ممکن است در حال حاضر قدری علمی – تخيلی به نظر
برسد. حتا آنچه که تاکنون با عنوان حس ششم از آن یاد شده است، اینک در آستانه شناسایی قرار گرفته
است و آثاری از آن در بررسی هایی که پيرامون گسترش آگاهی صورت گرفته است، مشاهده شده است.
شناخت گروهی از آرایه های ژنتيکی که شکل دهنده ویژگی های عصب شناختی و ادراکی هستند، کانون
مطالعه کارشناسان دانش ژنتيک شده است .در همين حال بکارگيری علوم و فناوری های الکترونيک و نانو
مقياس و ابداع ریز تراشه های پر قدرت و فوق سریع و گنجاندن آنها در حوزه های عصبی شکل پيچيده و در
همان حال تکامل یافته ای از این سامانه ها را برای انسان های عصر جدید پدید آورده است.
این احتمال وجود دارد که در آینده ای نه چندان دور با شکلی بسيار تکامل یافته از ادراک و ایده پردازی رو به رو
شویم که ممکن است اینک برای "ابر انسان ها" یا "فرا انسانها" قابل تصور باشد. روشن است که ترکيبی از
تکامل طبيعی سامانه عصبی افزون بر به کارگيری فناوری های فوق پيشرفته شيوه اندیشيدن و ایده پردازی را
در دهه های آینده تغيير خواهد داد و در آن زمان با انسانهایی بسيار هوشمند و فکور مواجه خواهيم شد .انسان
هایی که با آفرینش ایده های نو افق های تازه ای از اندیشمداری را ظاهر خواهند ساخت و به چيزهایی خواهند
اندیشيد که ما هرگز حتی تصور آنها را نيز به ذهن خود نياورده ایم.



کلمات کلیدی : ایده

   پرینت مطلب





ثبت نظر